4

دفتر دلم

4

شده تا بدينجاي زندگي دچار تضاد بشين؛براي من زياد اتفاق افتاده؛بيشتر در مواقعي كه روي

مسايلي كه تعصب دارم.ديروز جرياني رو شنيدم راجع به خانمي كه در نزديك منزلمان سكونت داره

 از منبع موثقي بود ولي تاسف انگيز.
فري  همسر دوم يك آقايي كه از موقعيت اجتمايي برجسته اي برخورداره؛با يك پسر 29 ساله دوسته؛

خودش 41 سالشه.تا اونجايي كه يادم مياد فري هميشه عصبي بود وفوق العاده مغرور.

پس از مدتي ارتباط همسرش باهاش قطع شد؛ميگفت:سرشوهرش خيلي شلوغه؛فرصت نميكنه بما

سر بزنه.بنده خدا همش داشت لاپوشوني ميكرد از نيامدن همسرش.

يك روز دونفر ديدن يك مرد بي سرپا و مواد فروش رفت و آمد مشكوكي با فري خانم داره؛پيگير كه شد ن

ديدن بوهاي بدي از خونش بيرون ميزنه.متاسفانه ايشون بدجوري دچار فساد اخلاقي شده؛حالا هميشه

سرحال و قبراقه.البته من كه ارتباط تقريبا نزديكي با هاش دارم چيزي سر در نياوردم.

ولي هميشه نگران قانون كارما در زندگيه اين خانواده بودم.چند بار ديدم كه خيلي راحت حق الناس

رو زير پا گذاشتند بطورآگاهانه.تازه خيانت بزرگي در حق همسر اول اين آقاشده.

اينقدر مسايل دست بدست هم ميدن تا يك اتفاق ناگوار براي يك نفر بيفته ودر تمام اين موارد نقش اول
 رو خود انسان بازي ميكنه.
چه دنياي عجيبيه؛نميدونم كوتاهي هاي مرد باعث اين فاجعه شده   يا مشكلاتي رو فري خودش ايجاد كرده

كه باعث افتادن در اين منجلاب شده.

بنظرم خيلي از مسايل دست به دست هم ميدن تا يك اتفاق ميوفته.اينه كه ميگم آدم دچار تضاد ميشه.

خدايا مارا از هواي نفس در پناه خودت در امان نگه دار. 
                                                                                                            آمين
 

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 17 بهمن 1389برچسب:,ساعت13:2توسط یسنا | |