دفتر دلم

این روزا ی اتفاق هایی داره میوفته که شاید هیچ وقت فکرشو نمیکردم،ولی افتاد،

شقا ازدواج کرد،حسین افسرده شد،منحرف شد،شلوارش داره دوتا که چه عرض کنم چندتا شدخدایا

من زندگیمو دوست دارم،نمیخوام به هیچ قیمتی از دستش بدم،خدایا کمکم کن تا آرامش و صمیمیت به 

زندگیمون برگرده،خدایا تو رو به خداوندیت قسم شر شیطان رو از زندگیم دور کن،

ی شماره که مدتیه در گوشیم سیو بوده،و پروفایلش نشانه هایی از یک زن بوده،

دیشب متنوجه شدم این خانم با همسرجان ارتباط داره،چون عکس پروفایلش یکی از عکسای بچگی همسر

جان بوده،شوکه شدم،بهش نشون دادم،بیچاره انکار میکرد،خلاصه باهاش چت کردم،

مشخص شد بهش دروغ گفته که من ۴ ساله از همسرم جدا شدم،مامانش میدونه هزاران هزار حرفای دروغ،

بیچاره حالش بد شد وقتی فهمید بهش دروغ گفته،رفته،

همسر جان هم حالش بده،

امروز براش پیام دادم،تا شاید بتونه از مسیرکجی که رفته برگرده،

پیاما رو اینجا سیو میکنم،شاید ی زمانی بدرد خوره

 

 


ادامه مطلب

+نوشته شده در شنبه 9 دی 1396برچسب:,ساعت19:35توسط یسنا | |