بعضي اتفاق ها تكرار ميشه تا ما درس هاي لازم رو از زندگي بگيريم. دوباره خرداد اومدو اومدن صاحب خونه و تجديد خونه و توافق نداشتن كرايه خونه و تورم و..........شروع شد. فكرش رو ميكنم كمتر كسي توي اين سن و سال كه من هستم صاحب خونه نباشه، ما كه تلاش مون رو كرديم ولي نشد. دنياي كارو زحمت ميكشي ،وقت گرفتن پول ميشه كارفرما تبش ميگره، چطور دلشون مياد پول يه كارگر رو بخورند. البته زياد هم جاي تعجب نيست چون اينطور آدما بدين طريق متمول ميشن حالا گور باباي كارگر !! هر بنگاه كه سر ميزني اجاره خونه ها بيداد ميكنه ، رهن هم خيلي كمه ، خدا بداد اين جماعت ضعيف برسه. چند ماهيه همسرم بيكاره ، خدا رحم كنه به كساني كه چند تا بچه دارن ما كه خدا رو شكر يه دونه بيشتر نداريم واز خدا ميخوام شرايط هر چه زودتر روبراه شه و مردم از دغدغه هاي خاطر نجات پيدا كنن. حالا استاد هم درس داده كه براي رسيدن به صلح جهاني بايد به عالم وحدت برسي ، اونجا ديگه منو شما نداريم ، هر كي هرچي داره انگار واسه خودمونه ، براي رسيدن به اون عالم نياز به صلح درون و سكون داري ، چطوري ميشه به اون رسيد با اين همه تضاد و نامردي و جنايت ......وقتي فكرش رو ميكنم يك حس آرامشي بهم دست ميده ، ولي وقتي مياي در دنياي ماديات اون حس از بين ميره.خدايا بهت حسن ظن دارم و اميدوارم هر طور رضاي توي و صلاح منه بهم عطا كن. الهي شكر
امروز دومين جلسه كلاس خودشناسي در سال 1391 است كه در خونه ما برگذلر ميشه. تمام شرايط لازم براي پذيرايي مهمونارو آماده كردم ، همسرم براي ماموريت كاري به مريوان سفر كرده ، دخترم هم رفته مدرسه و از اونجا براي ناهار به خونه دوستش مهمون شده، من پس از مدتها توي خونه تنها هستم ، وقت رو غنيمت شمردم اومدم نت تا كمي با دفتر دلم خلوت كنم. حرف هاي زيادي براي نوشتن دارم ولي ترجيح ميدم در زمان حال باشم و از يادآوري گذشته كه جز ناراحتي نتيجه اي نداره بگذرم .ديروز كارماي يكي از قضاوتهايي كه در مورد خواهرم كرده بودم رو پس دادم ، افتادم توي همون دامي كه اون افتاده بود ، حالا كه فكرش رو ميكنم مي بينم كه بايد انديشه ام رو ارتقا بدم و از جريانات پيش آماده در جهت تجربيات زندگي نهايت استفاده رو ببرم. بهتر كه افكارم رو روي اهدافم متمركز كنم تا وارد مسايل بيهوده ، در زماني كه آدما براي خوشحال بودن بايد هزينه كنند اين يك هنر محسوب ميشه كه خودت اين شرايط را دوست داري را انجام بده .از صبح كه بيدار ميشم همش فكرم اينه كه زمان رو طوري تنظيم كنم به برنامه هاي روزانه كه براي اهدافم دارم،برسم .مدتي بود كتاب نقش عايشه درتاريخ اسلام را مطالعه ميكردم ، كلي درس هاي آموزنده گرفتم .حالا با تمام وجود شيعه حضرت علي هستم. مابين نوشتن اين مطالب چند بار تلفن زنگ خورد ،رشته افكارم از هم گسسته شد ، ترجيح ميدم همينجا پايان بدم . ميرم تا شيريني مراسم بعد از ظهر رو بخرم و آماده بشم براي پذيرايي. خدانگه دار
|
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesآذر 1400تير 1400 اسفند 1399 بهمن 1399 دی 1399 آبان 1399 مهر 1398 دی 1397 آذر 1397 مرداد 1397 خرداد 1397 ارديبهشت 1397 اسفند 1396 بهمن 1396 دی 1396 آبان 1396 مرداد 1396 بهمن 1395 دی 1395 تير 1395 خرداد 1395 ارديبهشت 1395 اسفند 1394 دی 1394 آبان 1394 مرداد 1394 خرداد 1394 اسفند 1393 آبان 1393 مهر 1393 شهريور 1393 مرداد 1393 خرداد 1393 اسفند 1392 دی 1392 آذر 1392 آبان 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 خرداد 1391 ارديبهشت 1391 اسفند 1390 آبان 1390 مهر 1390 شهريور 1390 ارديبهشت 1390 فروردين 1390 اسفند 1389 بهمن 1389 AuthorsیسناLinks
ورود ممنوع؟...
تبادل
لینک هوشمند
Specificفتو نایتآپلود عکس گالری عکس کد موسیقی لایت قالب های نایت اسکین LinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی |