دفتر دلم

بعضي اتفاق ها تكرار ميشه تا ما درس هاي لازم رو از زندگي بگيريم. دوباره خرداد اومدو

اومدن صاحب خونه و تجديد خونه و توافق نداشتن كرايه خونه و تورم و..........شروع شد.

فكرش رو ميكنم كمتر كسي توي اين سن و سال كه من هستم صاحب خونه نباشه، ما كه تلاش

مون رو كرديم ولي نشد. دنياي كارو زحمت ميكشي ،وقت گرفتن پول ميشه كارفرما تبش ميگره،

چطور دلشون مياد پول يه كارگر رو بخورند. البته زياد هم جاي تعجب نيست چون اينطور

آدما بدين طريق متمول ميشن حالا گور باباي كارگر !!

هر بنگاه كه سر ميزني اجاره خونه ها بيداد ميكنه ، رهن هم خيلي كمه ، خدا بداد اين جماعت

ضعيف برسه. چند ماهيه همسرم بيكاره ، خدا رحم كنه به كساني كه چند تا بچه دارن ما كه خدا

رو شكر يه دونه بيشتر نداريم واز خدا ميخوام شرايط هر چه زودتر روبراه شه و مردم از دغدغه

هاي خاطر نجات پيدا كنن.

حالا استاد هم درس داده كه براي رسيدن به صلح جهاني بايد به عالم وحدت برسي ، اونجا ديگه منو

شما نداريم ، هر كي هرچي داره انگار واسه خودمونه ، براي رسيدن به اون عالم نياز به صلح درون

و سكون داري ، چطوري ميشه به اون رسيد با اين همه تضاد و نامردي و جنايت ......وقتي فكرش

رو ميكنم يك حس آرامشي بهم دست ميده ، ولي وقتي مياي در دنياي ماديات اون حس از بين

ميره.خدايا بهت حسن ظن دارم و اميدوارم هر طور رضاي توي و صلاح منه بهم عطا كن.

                           الهي شكر

+نوشته شده در یک شنبه 10 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت7:59توسط یسنا | |

امروز دومين جلسه كلاس خودشناسي در سال 1391 است كه در خونه ما برگذلر ميشه.

تمام شرايط لازم براي پذيرايي مهمونارو آماده كردم ، همسرم براي ماموريت كاري به

مريوان سفر كرده ، دخترم هم رفته مدرسه و از اونجا براي ناهار به خونه دوستش مهمون

شده، من پس از مدتها توي خونه تنها هستم ، وقت رو غنيمت شمردم اومدم نت تا كمي با دفتر

دلم خلوت كنم. حرف هاي زيادي براي نوشتن دارم ولي ترجيح ميدم در زمان حال باشم و از يادآوري

گذشته كه جز ناراحتي نتيجه اي نداره بگذرم .ديروز كارماي يكي از قضاوتهايي كه در مورد

خواهرم كرده بودم رو پس دادم ، افتادم توي همون دامي كه اون افتاده بود ، حالا كه فكرش رو ميكنم

مي بينم كه بايد انديشه ام رو ارتقا بدم و از جريانات پيش آماده در جهت تجربيات زندگي نهايت

استفاده رو ببرم. بهتر كه افكارم رو روي اهدافم متمركز كنم تا وارد مسايل بيهوده ، در زماني كه

آدما براي خوشحال بودن بايد هزينه كنند اين يك هنر محسوب ميشه كه خودت اين شرايط را
 
براي خودت فراهم كني.حداقل كاري كه ميشه كرد براي شادي در زمان حال اينه كه كاري كه

دوست داري را انجام بده .از صبح كه بيدار ميشم همش فكرم اينه كه زمان رو طوري تنظيم كنم

به برنامه هاي روزانه كه براي اهدافم دارم،برسم .مدتي بود كتاب نقش عايشه درتاريخ اسلام را مطالعه

ميكردم ، كلي درس هاي آموزنده گرفتم .حالا با تمام وجود  شيعه حضرت علي هستم.

مابين نوشتن اين مطالب چند بار تلفن زنگ خورد ،رشته افكارم از هم گسسته شد ، ترجيح ميدم

همينجا پايان بدم . ميرم تا شيريني مراسم بعد از ظهر رو بخرم و آماده بشم براي پذيرايي.

                                      خدانگه دار

+نوشته شده در دو شنبه 4 ارديبهشت 1391برچسب:,ساعت10:32توسط یسنا | |