دفتر دلم

هواي امروز كرج نمناك و مرطوبه ، آدمو ياد هواي شمال ميندازه .

اوضاع زندگيم آرام پيش ميره و من خداي بزرگ رو شاكرم . هنوز

همسرم مشغول به كار نشده ، ماشين سورنو فروختيم و يه ماشين سمند

73 خريديم باقيمانده پولو داريم نوش جان ميكنيم ، خدا بخير بگذرونه .

اين روزا دكتر روانشناس خوب داره روي همسرم كار ميكنه و اميدوارم

 به سلامتي كامل برسه . دخترم هم آماده ميشه براي گرفتن گواهي راننده

گي . چند روز ديگه ايام تاسوا و عاشوراي حسينيه ، ماهم به شمال ميريم .

تمرين اين هفته كلاس خودشناسيمون در باره اينه : آخرين نفر باشيد داد بزنيد ،

وآخرين راهكار داد زدن باشه . در واقع ما با داد زدند به طرف مقابلمون اجازه

ميديم اون هم مقابله به مثل بكنه و شايد بلندتر سرمون داد بزنه . اين باعث ميشه

عزت نفسم پايين بياد و اجازه ميدم ديگري بهم بي احترامي كنه و حس خوبي

نداشته باشم . خوبه هميشه بالغمون رو باشه تا تصميم عجولانه نگيريم ، با كمي تفكر

و انديشه ميتونيم اوضاع رو آرام نگه داريم و زندگي در لحظه حال شيريني

داشته باشيم . تمرين سكوت و سكون و شنونده فعال بودن كمك شاياني بهمون ميكنه .

اميدوارم با خودشناسي لحظه به لحظه قدم هاي راستين و سريعتري به سوي كمال

بردارم .

+نوشته شده در دو شنبه 29 آبان 1391برچسب:,ساعت11:18توسط یسنا | |

ياد روزي بخير كه استادم فرزانه گفته بود : هر كسي كه همسرش معتاد باشه ،

خودش هم يجورايي معتاده ، تا وقتي نوع اعتياد خودمونو پيدا نكرديم ودر صدد

درمان آن برنيومديم ، همسرانمون هم همچنان در دام اعتياد گرفتار ميمونند .

اين فرموده استادم در حقيقت بمن هم مربوط ميشد ، در تمام اين سالها تلاشم

در جهت سازندگي خودم بوده و هنوز هم در ادامه راهم . به خودم گفتم : تودر

صورتي از اين  شرايط نجات پيدا ميكني كه يك روزي همسرت با اراده و اختيار

خودش بخواد مراجعه به دكتر براي درمان اعتيادش اقدام كنه . اون موقع ديگه تو

هم به چيزي اعتياد نداري . خدا را شكر اون روز فرا رسيد ، چند روز پيش همسرم

رفت پيش يك دكتر درمان اعتياد كه روانشناس هم داره ، چند روزيه كه دارو مصرف

ميكنه و خيلي از تصميمي كه گرفته خوشحاله و من هم خدارا شاكرم و تمام سعيم را

براي همكاري از انتخابش ميكنم . روزها براي فرشته اش نامه مينويسم و براي سلامتي

و داشتن يك كار خوب دعا ميكنم ، اميدوارم روزهاي تكراري و كسالت بار از زندگيمون

محو ميشه ، ميدونم در تمام اين مدت همه اين شرايط ها واسه اين بود كه ما درس هاي

لازم زندگي رو بگيريم و وارد يك مرحله جديد رشد بشيم .

نتيجه ميگيرم : تا خودم رو اصلاح نكنم نبايد انتظار داشته باشم اطرافيانم باب ميلم رفتار

كنند ، تغيير يابند .

+نوشته شده در جمعه 19 آبان 1391برچسب:,ساعت16:8توسط یسنا | |

پنج ارزش كه در زندگي شخصيم اهميّت داره و بصورت قوانين بايد به آن پايبند باشم :

1)    قدرداني وشكرگذاري ازخداوند وقدرداني از همسرم ودخترم وبندگان خدا كه در مسير

      زندگيم باعث رشدم ميشوند .

2)   پذيرش شرايط موجود كه نميتوانم كاري جز تسليم شدن داشته باشم .

3)    روراستي و صداقت با خودم و ديگران .
 
     هرجاكه عصباني ميشم ابتدا سهم خودم رو پيدا كنم تا به آرامش برسم ، يا احساس گناه

     ميكنم به خودم ميگم : خوب در اين شرايط شايد بهترين تصميم رو گرفتي ميتوني

    جاي ديگه جبران كني .

4)   بخشش و بيرون كردن رنجش ها از وجودم در مدت زمان كوتاه ، چون تضمين كننده

    سلامت جسم و روحم است .

5)   تلاش مفيد و پيگير در جهت رسيدن به اهدافم تا ظرف 5 سال آينده .

 

+نوشته شده در پنج شنبه 11 آبان 1391برچسب:,ساعت19:52توسط یسنا | |

خوبه هميشه زندگي خود را وقف يك چيزي كنيم هرچند كوچك و ناچيزباشه چرا ؟؟

در اينصورت زندگيت بسمت برنده برنده پيش ميره و يك زندگي متواضعانه داري .
 
درطول روزهرچقدربه خود فكر ميكني به ديگران هم فكر كن ، اين باعث ميشه

وارد روزمرگي نشيم ، خودخواه نباشيم .

لازمه من هر روز از خود بپرسم 1) من چكار ميكنم 2) چگونه ميكنم 3) نتيجه چه

خواهد شد،اين يادآوري باعث ميشه من حواسم باشه دچار روزمرگي نشم ، وقف هارو

اضافه كرده و چك كنم . وقف اين هفته ام هرچقدر به فكر خودم هستم به فكرديگران

هم باشم ، آخر شب يك ارزيابي شبانه داشته باشم . در اين گراني سعي كردم تغذيه اي كه

اغلب مردم قدرت خريدش رو ندارن من هم نخرم ،جاهايي كه شرايط براي قضاوت

بد فراهم بود سعي كردم آگاهانه سكوت كنم .

دخترم امروز كلاس انديشه اسلامي داشت زنگ زده ميگه : زود اومدم هنوز كسي

نيومده ، گفتم : اين نشانه اينه كه عزمت جزمه براي ارتقاي علم و دانش .

دوست دارم مشغول يك كاري باشم و در درآمد زندگيم جايگاهي داشته باشم ولي نگرانم

 اين كارم توهين باشه به همسرم ، من هيچ ترسي ندارم از كار كردني كه در توانم باشه .

نميتونم تصميم بگيرم آخه بفكر ديگران بايد باشم و خودخواهانه تصميم نگيرم در واقع

برنده برنده نقش مهمي در انتخاب راهم ايفا ميكنه .

     خدايا توكلم به توست

+نوشته شده در دو شنبه 8 آبان 1391برچسب:,ساعت8:6توسط یسنا | |

ديشب از شمال برگشتيم ،40روز از فوت مادرم ميگذره ،مراسم در حسينيسه

امامزاده شيرعلي برگذارشد . مراسم ترحيمش هم مثل شخصيّتش در آرامش و

با معنويّت خاص به اتمام رسيد ، دوستان زيادي براي تسلاّي دلمون حضور داشتن.

هنوز هم باورم نميشه ديگه كنارم نيست ، هروقت دلم ميگيره در غياب جسمش

ولي با حضور روحش با هاش درددل ميكنم ، همينكه حس ميكنم شنونده حرفام

اونه ، آرام ميشم .حالا خيلي آشفته و نگران آينده خودم هستم ، هيچ پشتوانه مالي

در زندگيم ندارم البته جسم و روحم تندرسته ، دوست دارم يك حركتي براي خودم

انجام بدم  و براي مدتي بيرون مشغول كاري بشم تا توانمنديم واعتماد

به نفسم رو ارتقا بدم . اين روز ها بخاطر تحريم كشور بسياري از مردم در مضيقه

اقتصادي هستند ، همسرم هم بيكاره و تن به هر كاري نميده . فكر ميكنم  شرايط

موجود براي تغييرات در منه . كائنات ميخواد منو به طرف رشد حولم بده .

من كه هميشه دنبال فرصت بودم براي استقلال مالي حالا بهترين شرايط فراهم

شده بهتره كه يك قدم بر دارم تا طبق قانون انباشتگي قدم هاي بعدي رديف بشه .

خدايا اگر تو راضي هستي من مشغول به كاري بشم و صلاحمه ، پس قدرت تصميم

گيريم و بالا ببر تا بتونم اوّلين قدم كاريم رو بردارم .

                                                                    آمين

+نوشته شده در شنبه 6 آبان 1391برچسب:,ساعت17:29توسط یسنا | |