131

دفتر دلم

خیلی هنگ کردم وقتی شنیدم، خواهرزاده حق طلاق داد به خانومش بدون اینکه حتی یک سکه از 500 سکه طلای مهریه رو کم کنه، واقعا اینطوری شو من ندیده بودم، تازه ماشین و هم بنام خانومش کرده بود، حالا خانومش میگه من نمیخوام ادامه بدم زندگی رو، 

البته تا دیروز حالم خوب نبود همش در تلاش بودم ی طوری دلجویی کنیم از خانومش که برگرده، ولی، امروز دیگه اصلا هیچ نظری ندارم، ترجیح میدم هر طور که کائنات در نظر گرفته، پیش بره، 

واقعا شاید به صلاح شون نیست، 

اصلا فکر کنم کائنات فهمیده اینجا به خواهر زادم داره خیلی بی حرمتی میشه، عادلانه نیست، شاید داره ی اتفاقای خوبی بذگراش رقم میزنه، پناه بر خدا، توکل بخدا، شکر به خدا، 

ولی دارم کم کم به یقین میرسم که بهمن ماهیا واقعا خاص هستن، پرچم ما بالا،

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در جمعه 22 اسفند 1399برچسب:,ساعت16:11توسط یسنا | |