2

دفتر دلم

2

جاتون خالی ،دیروز تو کلاس کلی خندیدیم،یکی از بچه ها تعریف میکرد:

 

با همسرو بچه هاش رفته بودن مهمونی،فامیل صاحب خونه که زن بیوه ای

بوده حضور داشته،یارو بدجوری لباس پوشیده بود،همه سینه هاش زده بود

بیرون یعنی یقش باز بود بقول دوستم دل و جیگرش ریخته بود بیرون.

بیچاره دوستم سهیلا میگفت :همش نگران شوهرم بودم که نکنه دلش یجورایی

بشه.گفتگوی درونیم شروع شد،الانه که شوهرمو از راه بدرکنه .......................

گله سر بچش افتاد پایین بگیره دو چشم روز بد نبینه!!سینه هاش ریخت بیرون،من به شوهرم

نگاه میکردم تا عکس العملشو ببینم،خلاصه خیلی بهم ریخته بودم که بر گشتیم

خونه،یارو فردا زنگ زد که من دوست دارم باهات رفت و آمد کنم،گفتم واییییییییییی خدا

 مار از گل پونه بدش میاد د ر خونش سبز میشه.

استادمون جوابه خوبی بهش داد:

هر شک و تردید به همسر در حقیقت شک به خودته.

پاکی زندگی هر کس به پاکی ذهن خودش بستگی داره.



نظرات شما عزیزان:

ثریا
ساعت1:02---15 مرداد 1393
بیچاره سهیلا.حالا که این مطلبو میخونم همون زن وارد زندگی سهیلا شده و سهیلا طلاق گرفته.1393.5.14

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در چهار شنبه 13 بهمن 1389برچسب:,ساعت23:9توسط یسنا | |