ديروز جشن روز معلم در كلاسمون بود، براي استادمون سنگ تموم گذاشتيم. تهران براي سوسن(استاد خودش)برگزار كردند، حس كردم چقدر لذت ميبره سوسن از قرار گرفتن در اين شرايط ، امروز اون تصوير ذهني ساخته شده رو عيناً مي بينم، نتونست جلوي اشكش رو بگيره ،شرايط عاطفيه خوبي بود ،چون ما هم گريه كرديم. سفارش غذا و كيك داده بوديم ، برنامه رقص و پايكوبي بود . با روحيه اي گشاده و سرشار از انرژي به خونه برگشتيم. چقدر حال خوبي دارم از اينكه به اين كلاس راه پيدا كردم ، يه وقت هايي ميشه شرايط مناسبي رو خدا برات در نظر ميگيره و تو پافشاري ميكني كه لگد بزني به اون بخت و اقبال خوبت. ولي خدايي خدا خيلي باحاله و به بنده هاش هر چي كه ميده بدون منّته. رفتن به اين كلاس ها هم چنين بود. مطميُنم همه اتفاق هاي زندگيم براي اينه كه من درس بگيرم و رشد كنم، اگر درس خودم رو گرفتم كه ديگه اون اتفاق تكرار نميشه ، در غير اينصورت در مسير زندگيم بارها و بارها تكرار ميشه به شيوه متفاوت. خدايا به من اين بينش و عطا كن و گوشي شنوا ببخش تا بصيرت هاي زندگيمو بطور واقعي ببينم. آمين نظرات شما عزیزان: |
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|